دنیا هیچ ارزشی ندارد ....
از ظهر تب کردم ....
غروبی اومدم دعای سمات بخونم دیدم نفسم سنگین شده ....
حالم خیلی خوب نبود....
دراز کشیدم ....
فقط اهل بیت صلوات الله اجمعین برام جلوه میکردند .....
وقتی کار به آخر میرسه آدم میفهمه هیچ چیزی بدردش نمیخوره و کسی نمیتونه به دادش برسه ....
این شب و روزها دلم میخواد بیشتر با خدا و اهل بیت صحبت کنم .....
« یا بقیه الله
« یا صاحب الزمان
شب ها به اصفهان میروم و روضه های هیئتی گوش میکنم...
برچسب : نویسنده : sheyton-tanha بازدید : 49